وب سایت اطلاعات : آرزوهای وردان


http://www.herbmentor.com/custom/dandelion-seeds.jpg

اَردَوان سوم، هجدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی (40 سال قبل از میلاد) به پسرش وَردان گفت : از آرزوهایت بگو
وردان پس از کمی سکوت گفت دوست دارم ناوگانی از کشتی های بزرگ بسازم و در "ابر دریا" ها (اقیانوسها) بدنبال جاهای ناشناخته باشم .
پدر لبخندی زد و گفت : با یک کشتی هم می توان این سفر را رفت
وَردان گفت این آرزوی آخرم هست
و اردوان خندید و گفت پس بعد از مرگ من این سفر را می روی ...؟
وردان گفت سایه شما همیشه بر سر ماست .
اردوان گفت پسرم یک پادشاه باید پیش از آنکه به آرزو های خویش فکر کند باید به خواست مردمش و نیازهای کشورش بیاندیشد . وقتی شب و روزت را درمان دردهای مردم پر کرد یادت خواهد رفت که چه می خواسته ایی و در غیر اینصورت ، با آرزوهایت به خود و مردم کشورت لطمه خواهی زد .
اندیشمند کشورمان ارد بزرگ می گوید : آرمان ما نباید موجب نابودی دیگران گردد آرمانی ارزشمند است که بهروزی ما و دیگران را در پی داشته باشد .
اردوان دست بر شانه وردان نهاد و گفت پادشاهی یعنی فداکاری برای مردم ، همین .
اما شاید حرف اردوان سوم را وردان نمی توانست بفهمد ...
تقدیر ایران زمین بر آن گشت که وردان پس از شهادت پدر خود اردوان سوم در نبرد با رومیان ، با این که مجلس مهستان به پادشاهی اش رای داد ، اما به پایتخت نرسیده توسط "گودرز" پسر "گیو" پادشاه گرگان ، از پادشاهی خلع گشت ...


برگرفته از :
http://em.loxblog.com/post.php?p=3

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.