ارتباط دختر و پسر

ارتباط دختر و پسر به قصد شناخت یکدیگر و به نیت ازدواج یا ...


وعده ازدواج و بهانه شناخت خصوصیات رفتاری از مهمترین عواملی است که ارتباط بین دخترها و پسرها را در جامعه ما توجیه می کند. بخصوص دخترها که معمولاً با وعده ازدواج تن به دوستی می دهند.

اما جوان امروز در ارتباط با جنس مخالف خود به دنبال چیست؟ ازدواج، عاطفه، محبت، وقت کشی، عشق یا ...؟

روان شناسان معتقدند، میل و کشش به جنس مخالف از نظر فیزیولوژی یک نیاز طبیعی، فطری و روانی است. آنان می گویند در تمام فرهنگها و کشورها ، پسران و دختران در سن بلوغ اولین نگاه و گرایش را به سوی جنس مخالف ابراز می کنند. اما مرز این کشش در هر فرهنگی تعریف شده است، برای مثال در جوامع غربی و سایر جوامع غیر مسلمان ارتباط میان دو جنس مخالف به خود فرد سپرده شده و هر شکلی از این ارتباط مورد پذیرش جامعه و فرهنگ آن است. اما در کشورهای مسلمان و برخی فرهنگها این ارتباط محدود است و در مواردی به فضای سیاسی و اجتماعی جامعه بستگی دارد اما رابطه دخترها و پسرها در جامعه ی ما چگونه است؟

در گذشته های نه چندان دور ارتباط بین پسرها و دخترها مانند امروز مورد توجه نبود. سن ازدواج پایین بود ارتباطات به شکل وسیع نبود، از این رو کنترل بیشتری بر جوانان صورت می گرفت، اما واقعیت این است که بسیاری از جوانان امروز در ارتباط های خود به ازدواج فکر نمی کنند، به اعتقاد جامعه شناسان در جامعه امروز وجود مسایل اقتصادی، نگاه دوگانه جامعه مدرن و سنتی، فراگیری اطلاعات و دانش و پدیده جهانی شدن که مبتنی بر ارزشهای دینی نیست، احساس دو گانه ای را در این نسل پدیدار کرده است.

یک صاحبنظر در این باره می گوید: غرایز احساسی عاطفی و اخلاقی جوان برگرفته از فضیلت های نهفته در ذات اوست که با نکات متعالی و دستورات حیات بخش اسلامی می تواند مورد سنجش عمیق قرار گیرد. آنچه که جوان متهور و متحول امروز ایران طلب می کند، مسلماً آشفتگی ها و نابسامانی های غربی نیست. وظیفه ی والدین ، مربیان و مسئولان است که در زمینه مسائل جوانان به خصوص ارتباط دختر و پسر، روح، فکر و اخلاق اجتماعی آنان را مدنظر قرار دهند و بر این محور که بسیار حساس و پیچیده است، برایشان تعیین تکلیف کنند. اگر فرهنگ ازدواج صحیح را به جوان آموزش ندهیم، غرایز جوانی او ممکن است رشته اخلاق را گسسته و او را به بیراهه بکشد.

اما آیا ارتباط بین دو جنس همیشه به پیوندهای عاطفی و صمیمانه منجر می شود؟ آیا این نوع ارتباط نمی تواند به زمینه های علمی، فرهنگی و ... محدود باشد؟ یک صاحبنظر در این باره می گوید:

«از آنجا که در جامعه ما نگاه دوگانه ای نسبت به این مسئله وجود دارد، نتوانسته ایم به تعریف قابل قبولی در این باره برسیم به همین دلیل نوع نگاه به دو جنس مخالفی که کنار یکدیگر قرار می گیرند، عمدتاً با سوء ظن و سوء نیت همراه است و به معنای ناخوشایند موضوع یعنی دوست دختر و پسر تعبیر می شود. در حالی که می توان به جوانها آموزش داد که مباحثه و مکالمه با یک غیر همجنس در صورتی که بر محوری صحیح انجام گیرد، شاید حتی مزیت اخلاقی و اجتماعی و شخصیتی برای او و جامعه در برداشته باشد.»

چرا ارتباط ناسالم

برخی کارشناسان تربیتی تحلیل اینگونه رفتارها و تفکرات را به اِعمال محدودیت های غیر منطقی به جوانان نسبت می دهند و می گویند که وقتی جوان عرصه را بر خود تنگ ببیند و نتواند خود را از نظر عاطفی و اخلاقی با محیط تطبیق دهد و مربیان، معلمان و برنامه ریزان نهادهای آموزشی و تربیتی نیز نتوانند به احساسات و تمایلات منطقی و احساسی او پاسخ دهند، جوان سرخورده به اجتماع پناه می برد و سعی می کند چیزهایی را که طی سالهای زندگی از او دریغ شده است به هر ترتیب ممکن حتی با هنجارشکنی به دست آورد.
متفکر و صاحبنظری همچون ارد بزرگ نیز معتقد است:

«در جامعه ایی که هدفمندی و تلاش وجود دارد ، کار و کوشش ارزش دارد و فرمانروایان زمینه پویش را فراهم می آورند ناراستی هایی همانند دوستی نابهنجار دختر و پسر گل نمی کند »

عده ای نیز تنگناهای اقتصادی ، گسترش ارتباطات، فردگرایی و بی تفاوتی به ارزش ها را دلیل این گونه رفتارهای اجتماعی می دانند و معتقدند این دلایل موجب شده بسیاری از جوانان امروزی نسبت به ازدواج دید مثبتی نداشته باشند و به نوعی از زیر مسئولیت تشکیل خانواده شانه خالی کنند. یک روان شناس در این باره می گوید:

«متأسفانه مشکلات مالی و تصویب قوانینی که به نوعی حقوق زنان را در جامعه تضمین می کند از عواملی است که موجب شده پسران زیر بار ازدواج نروند. از سوی دیگر بسیاری از جوانان در این زمانه ترجیح می دهند خوش باشند. از این رو به ازدواج با نگاه منفی می نگرند اما از آنجا که زن و مرد هر دو به هم نیازمندند و رفع نیازهای عاطفی و احساسی آنان در حال حاضر از طریق ازدواج به سختی امکان پذیر است، متأسفانه شاهد گسترش ارتباطات از نوع ناسالم هستیم.»

این روان شناس دلیل این گونه نگرش نسل جدید به ارزشها را بی توجهی مسئولان به نیازهای جوانان می داند و می گوید:

«از آنجا که در موقع بحران نتوانستیم مسائل روز را به موقع هنجاریابی کنیم اغلب جوانان امروزی این حق را برای خود قائل شده اند که به سوی رفتارهای فرد گرایانه گرایش یابند و هنجارهای اجتماعی را نادیده بگیرند.»

وی سوء رفتارها، اضمحلال اخلاقی، رواج بی بندوباری، پریشانی و بی ثباتی احساس و عواطف را از عواقب بی حد و حصر ارتباط جنس ها نام می برد و می گوید:

«اگر اینگونه ارتباطات به عادت تبدیل شود دیگر چیزی به نام هسته یا کانون خانواده شکل نخواهد گرفت. سن ازدواج بالا می رود، جنس ها نسبت به هم بی اعتماد و بی تفاوت می شوند و در نهایت خانواده ای شکل نمی گیرد و به این ترتیب شاهد گسترش بسیاری از مسایل رفتاری، ناهنجاری های اخلاقی و حتی بهداشتی در جامعه خواهیم بود. اینجاست که نقش کارشناسان علوم دینی و تربیتی در هنجاریابی و جایگزینی هنجارهای متعادل و مرام تربیتی صحیح و متعالی که مورد پذیرش خانواده، فرد و نهادهای اجتماعی باشد روز به روز آشکارتر می شود.


دیدگاه اسلام

به طور طبیعی زن و مرد به عنوان دو پیکره جامعه انسانی به زندگی مشترک با یکدیگر نیازمندند . در شرع نیز به پیوند میان این دو سفارش بسیار شده است، از این رو اخلاقی ترین، معنوی ترین و انسانی ترین جلوه پیوند زن و مرد در ازدواج تجلی پیدا می کند و هر نوع رابطه (جنسی) که خارج از قانون ازدواج باشد، مشکلات متعددی را از لحاظ اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی به بار می آورد.
در جوامع غربی که پایه های اخلاق دینی و مذهبی سست و ضعیف است، رابطه زن و مرد از چارچوب قوانین و هنجارهای موجود تجاوز می کند . به طوری که ارتباط آزاد دختران و پسران به شکل طبیعی و غریزی جریان دارد و از اینجاست که ریشه های فساد اخلاقی شکل می گیرد و بنیاد اجتماعات بشری را متزلزل می کند.

اما اسلام چه حد و مرزی برای ارتباط بین زن و مرد قائل است؟
خداوند در قرآن می فرماید: زنان پلید برای مردان پلیدند و مردان پلید برای زنان پلید و زنان پاک برای مردان پاک هستند و مردان پاک برای زنان پاک . اینان از آنچه درباره ی ایشان می گویند برکنارند ، برای آنان آمرزش و روزی نیکو خواهد بود. ( نور / 26)
از دیدگاه اسلام ارتباط دوستانه و صمیمی میان دو جنس مخالف فقط در چارچوب ازدواج معنا دارد. البته حضور در اجتماع با رعایت موازین اسلامی و حفظ حجاب ظاهری و درونی در عرصه های علمی و مشارکت های اجتماعی قابل قبول است. اما خارج از این چارچوب برای ایجاد ارتباط ، اسلام ازدواج موقت یا دائم را توصیه می کند. از این رو در اسلام رابطه دوستی بین دختر و پسر معنا ندارد. اما به شرط رعایت ضوابط اسلامی منعی برای این ارتباط نیست و چه بسا اینگونه ارتباطات زمینه ساز دوستی های فکری ، معنوی و عقلی هم بشود.

اما وقتی جوانان تن به ازدواج دائم نمی دهند و جامعه قدرت پذیرش ازدواج موقت ، بخصوص در مورد دختران را ندارد، برای پاسخ به نیاز جوانان و سر و سامان دادن به رابطه دختر و پسران چه باید کرد؟

خداوند در این باره می فرماید : به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنی ورزند که این برای آنها پاکیزه تر است ، زیرا خدا به آنچه می کنند آگاه است و به زنان با ایمان بگو که دیدگان خود را از هر نامحرمی فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که از آن پیداست.... ( نور / 30 و 31 )

و در ادامه می فرماید : کسانی که وسیله ی زناشویی نمی یابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بی نیاز گرداند... ( نور 33 )

اساس هر نظمی در جهان به نظم در رابطه دو جنس مخالف بر می گردد. اگر این نظم برقرار نشود جامعه به سوی انحطاط می رود. مشکل این است که ما در بسیاری از موارد بخصوص در مورد مسائل اقتصادی از غرب الگو گرفته ایم که این مورد موجب بسیاری از ناکامی های اقتصادی و فاصله طبقاتی و فقر در جامعه شده است، در حالی که اگر موازین الهی و اسلامی در جامعه پیاده شود، شاهد این بحرانها نیستیم. یک جوان وقتی عدالت اسلام را ببیند، خودش می خواهد روابط آزاد نداشته باشد و این قید را با طیب خاطر می پسندد. این یک اصل رهایی بخش است که نباید با جنس مخالف ، ناسالم برخورد کنیم. در عین حال جامعه نیز باید بسترسازی کند تا شرایط ازدواج دائم فراهم شود. اما در یک کلام برای حل بحران های اجتماعی ، راهی جز بازگشت به مبانی سنتی و سنت های اصیل دینی نداریم.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.